از وقتی یادمه تو رد شدن از خیابون بی ملاحظه بودم و از اونجا که معمولاً سریع راه می رم و البته تو کارامم عجولم ، صبرم برا رد شدن ماشینهای خیابون کمِ و خیلی شجاع از خیابونهای شلوغ رد میشم! چند بار خطر از بیخ گوشم گذشته(!) ، چند تا راننده هم جلو خودم فکراشونو مطرح کردن که میخوای خود کشی کنی !!! (استغفرالله !!!)
هر وقت با کسی میرم بیرون معمولا هم اونا کفر منو در میآرن تو رد شدن از خیابون و هم من البته که به حرفشون نمیکنم و جدا از اونا و به قولشون میپرم وسط خیابون!
چند روز پیش که با خواهر بزرگم رفته بودیم خرید، نزدیک بود سکتش بدم ! جلوتر از اون و البته خیلی سریع(چون عجله داشتم !) عرض خیابونو طی میکنم و نمیدونم چطور اتوبوس به اون گنده ای رو ندیدم و ظاهرا اتوبوس با سرعت پشت سر من (یک متری من )،که یکم زودتر از اینکه برسم به کنار خیابون راهمو راست کردم و کردمش پیاده رو !(فهمیدین چی شد؟) ، چند متری منو همراهی کرده ! دیدم یه خانمه یکم دورتر داشت به من اشاره میکرد و به طرفم می اومد و همون اول زد تو صورتش ! نگو طفلی منو تو اون وضعیت دیده اونم ترسیده!!!
خلاصه گفته باشم هر چند شکر خدا تا حالا تصادف اونجوری نکردم ولی با این اوصاف به احتمال زیاد تصادف همونجوری(!) خواهم کرد و یقینا جان سالم به در نخواهم برد! (هر چه زودتر بهتر ;) :D )
همینجا وصیت می کنم که بعد مرگم به راننده بیچاره کاری نداشته باشن.
خلاصه گفته باشم هر چند شکر خدا تا حالا تصادف اونجوری نکردم ولی با این اوصاف به احتمال زیاد تصادف همونجوری(!) خواهم کرد و یقینا جان سالم به در نخواهم برد! (هر چه زودتر بهتر ;) :D )
همینجا وصیت می کنم که بعد مرگم به راننده بیچاره کاری نداشته باشن.
|