خاله هم شدیم

عجب روزی است این 27 اردیبهشت ماه! یک سال پیش در چنین روزی :

"یک نفر دیگه حاضر شد!"

بهاره

(البته یه همچین چیزی! نشد آرشیو وبلاگ قبلیمو باز کنم و اصلا نتونستم وارد قسمت مدیریتش بشم، اگه پیغامی که داد درست باشه این شامل حال همه میشه، امیدوارم وبلاگ قدیمیمو غیر فعال نکرده باشن!) یه سال پیش ، درست 27 اردیبشهت ماه 1386 صاحب یه نوه خوشگل شدیم و منم شدم عمه! بهاره کوچولوی ما الان یک ساله شده و اگه هواشو داشته باشیم می تونه چند قدمی راه بره. خلاصه حسابی خودشو برا عمش لوس میکنه و با خنده های شیرینش حسابی خودش رو تو دل همه جا کرده ...

بهاره

حالا !!! جالبه که بعد یک سال و دقیقاً تو همون روز و با اختلاف فقط چند ساعت خاله هم شدم؛ خدا رو صد هزار مرتبه شکر.
خاله شدنم مبارک ! :)
واااااااااااااااااااااااای که چقدر خبر به دنیا اومدنش خوشحالم کرد اونم بعد دو هفته که مامان بزرگشو کشونده بود تهران و هی برا به دنیا اومدنش ناز میکرد. فعلا اسمش "زهرا"ست... .
خیلی دلم میخواد زودتر برا دیدن خواهر عزیزتر از جونم و نی نی خوشگلش یه سفر برم تهران ولی می دونم که این موقع ترم و با این همه کار و کلاسای فشرده ای که دارم نخواهم تونست. احتمالا باید صبر کنم تا تقریبا یه ماه دیگه ، خودشون بیان مشهد.