امروز یکم زودتر از دانشکده برگشتم ، تا وقتی نهار خوردم و یک سری کارهای جزئی انجام دادم ساعت 4 شد ، بعدش به زور خودمو خوابوندم! بعد از یکم استراحت چهار پنج ساعتی مشغول کارای خونه بودم؛ کمک که نمیشه گفت چون یه جورایی وظیفم بود بالاخره یکمم به مام می رسه ناسلامتی عید نزدیکه!
الان ساعت نزدیک 12 نیمه شبه و من چند دقیقه ای هست پای کامپیوترم ، هدفن به گوشم و مرتب آهنگای مختلف رو رد می کنم !! حالا چه آهنگایی ! آخه چند وقت پیش ویندوز عوض کردم و تمام درایوا رو هم فرمت کردم. خدا بگم چه کارت کنه دختر(همون سمنو!) ! ;) اصلا تقصیر خودمه! خوب به توچه که چرا سمنو هیچکی رو دعوت نکرده! خداییش کامنتم بی منظور بود یکم شوخی ولی یکم جدی دعوت شدم! فکر نکنم به کسی بر بخوره اگه من جوابی برا این دعوت نداشته باشم ولی به خاطر احترامی که برا دوستای وبلاگیم قائلم میام تو این بازی ، احتمالا از بس افتضاست ، سریع میسوزم میرم کنار!
هفت ترانه ،"یه بازی وبلاگی هست که در اون شما باید هفت ترانه منتخبتون رو بنویسید و از هفت نفر دیگه هم دعوت کنید ".
اول اینو بگم که شاید به ظاهرم نیاد ولی مثل اکثر بچه جوونا (بنا به روایتی! ;) ) اهل آهنگ ماهنگ هستیم ! ولی ... ولی تو دو ماه گذشته هم به خاطر محرم و صفر بودنش و اعتقادات خاصی که دارم و هم به خاطر عزادار بودنمون (از دست دادن دو عزیز،پدربزرگ و پسردایی م) بی خیال این چیز میزا بودم و تقریباً اکثر ترانه ها از سرم پریده و اصلا نمیتونم برا انتخاب بهترینش تمرکز کنم! از طرفی نه اهل از حفظ کردن ترانه هام (!) نه خواننده هاشو درست حسابی میشناسم و علاقه ای هم به شناختنشون ندارم ، پس اسماشونو زیاد بلد نیستم مگه اونا که زورکی خودشونو به من شناسوندن!
در هر حال عرض شود که : کلهم در این زمینه ها زیاد سختگیر نیستم، اکثر ترانه های ایرانی که البته به گوشم میرسه(!) رو گه گاه گوش میدم . معمولاً آهنگای شاد رو بیشتر می پسندم ولی متناسب با اوضاع و احوال روحیم نوع ترانه هایی که گوش میدم هم تغییر میکنه. اگه بخوام اینجوری بگم که نمیشه ! باید بشمرم (نه اینکه الان دارم خیلی به ذهنم فشار میآرم تا یه چیزی بیاد توش ! در نتیجه ترتیبش کاملاً تصادفیه !!! ) :
1- هر چند ، مدتی هست زیاد شعرای افتخاری رو گوش نکردم ولی درصد زیادی از شعراشو دوست دارم!
گل من چندين منشين غمگين شام محنت به سر آمد
سر و دست افشان غم دل بنشان غمخوارت از سفر آمد
ز چه بنشستي بگشا دستي آذين صحن و سرا كن
كه پس از غمها به رخ شبها آب و رنگ سحر آمد ...
یا این یکی :
چو ني ناله دارم ز درد جدايي فغان از جدايي فغان از جدایی ...
2- از شعرای آغاسی (البته اون یکی آغاسی ، غیر مجازشون! ;) ) بنا به دلایلی خوشم میآد. وقتی کوچولو بودم بابا گاهی منو بغل می کردن و شعرای آقاسی رو ، شبیه صدای آقاسی!، با خنده های خاصشون برام میخوندن ! ، بیشتر این دو تا رو :
آمنه چشم تو جام شراب منه /آمنه اخم تو رنج و عذاب منه
جونم زدستت آتیش گرفته / مهر تو از دل بیرون نرفته ...
و یا این یکی : آی نفتی نفتی سال ... !
خلاصه دلیلشم اینه که وقتی بابا جوون بوده هیفده هیجده ساله ! شعرای آقاسی رو از حفظ میکرده و چون صداش خیلی شبیه اون بنده خدا بوده یکی دو باری به اصرار دوستاش تو یکی دو تا عروسی چند تا از شعرا رو خونده و از بخت خوشش مامان من و چند تا از دخترا ! ، که اون موقع دوازده سیزده ساله بودن، شاهد این خوندنا بودن و بعدا ... تو جمعهای دوستانه خودشون شخصاً ادای بابای منو در میآورده! ...
3- شاید باورتون نشه اگه بگم گاهی بعضی ترانه های غمناک حسابی روم تأثیر میذاره ، مثل این یکی :
از اول هم من و تو ما نبودیم / من و تو مال یه دنیا نبودیم
از اول هم تو اون سر در گمیها / میگفتیم با همیم اما نبودیم
...
شاید بیشتر از صد دفعه این آهنگ رو گوش دادم ولی هر دفعه مثل همون دفعه اول اشکمو در آورده ... هر دفعه با صدای شیشه ای که میشکنه دلم یه هو میریزه ! ...
این ترانه از احسان خواجه امیری هستش اگه گوش ندادینش می تونین از
اینجا دانلود کنین، فقط امیدوارم کیفیتش خیلی بد نشده باشه چون حجمشو نصفه کردم!
4- شعرای معین رو هم دوست دارم ، میگم یادم نیست ولی میتونه یکیش این باشه:
بی تو من خرابم در رنج و عذابم ، ای عشق ای عشق ...
5- این پست سمنو رو که خوندم اینو نوشته بود:
دختر همسایه شبای تابستون ، گاهی می اومد روی بوم ... (اندی !)
با خوندن این یکی ، یکی دیگه از ترانه های دوران جووونتریم یادم اومد که بعلاوه این خیلی باخودم تکرار میکردم !
کفتر کاکل به سر وای وای وای ، این خبر از من ببر وای .... !!!
6- با اینکه از منصور اصلا خوشم نمیآد ، بعضی ترانه هاشو دوست دارم البته باید سعی کنم قیافش جلو چشم نیاد! مثلا :
آرزومِ آرزومِ که درو وا بکنی بیای تو خونه ...
7- از ترانه های غیر ایرانی هم فقط هندیشو گوش میدم! :D چون اکثرا من جمله خودم زیاد از شعراشون سر در نمیاریم پس اسم نمی برم !! ;)
فکر کنم زیادم بد نشد! فقط میدونین الان ساعت چنده ؟! ساعت سه و نیم صبح!!! واقعا دیگه خدا بگم چی کارت کنه دختر با این
دعوت کردنت !
منم اینا رو دعوت می کنم : اولیش
هم ترانه (احسان) چون مطمئنم ازخجالت همه در می آد و عوض 7 مورد ، n مورد ردیف میکنه ! ،
در کوچه های بی قراری (آزاده) ،
دستنوشته ها (محمود) و
پرهونک (پریسا) ،
زشت و زیبا (زری!) ،
زیر درخت آرزو (سعیده) ،
من و پری ، (می خوام
سفیر و
پیچک رو هم دعوت کنم ولی شک دارم! ... به هر حال ما بعضی از دوستان رو دعوت کردیم ! )