...

تو این چند سالی که تو دانشگاه کار می کنم این ترم اولین ترمی ِ که موقع انتخاب واحد و همینطور ثبت نام ورودیهای جدید حضور ندارم! به استثنای یکی دو ساعتی اونم برای کارای شخصی، 10 روزی هست دانشکده نرفتم. این از نظر خیلیها که منو می شناسن خیلی عجیبه! خودمم فکر میکردم خیلی سخت باشه ولی زیادم بد نبود! تو ترم جدید هم به در خواست خودم تمام حضورمو گذاشتم یه ساختمون دیگه؛ زیرا برای اینکه !!! البته برا دانشگاه بد نشد! یه جای دیگه رو آماده می کنم برا یه نفر احتمالی که شاید بعدا بیاد! هر چند خودم از اونجا خوشم نمیآد ...

تو این یه ماه اخیر دو تا موقعیت شغلی رو قبول نکردم! یکیش که هر چند احتمالا دائم بود ولی استخدامی در کار نبود و فقط قراردادی اونم از نوع ساعتی! و هر چند کارش خوب بود. یکیشم که با اجازتون دیشب زدم خرابش کردم. نمیشه بگم کجا ولی خیلی وقت بود دنبالش بودم .نمیدونم چی شد خودم پشیمون شدم! اونم کار تو جایی که شاید خیلیها آرزوشونه! با چه دردسری به اینجا رسوندمش!! نمی دونم شاید عقلم کم شده... .

از بس تو این یکی دو ماهِ سر موضوعات مختلف دچار شک و دودلی شدم ، یه جوراییم! ... عجب زندگی سخته :(

خدایا من یکم آرامش می خوام ...

http://i37.tinypic.com/vsf04w.jpg

--------------------

ته نوشت:

1-بی زحمت تو این ماه التماس دعا!

2-فکر کنین عکس بالا فقط برا خوشگلیه و بی ربط !

از حال و هوای رمضانی ام!

و ... رمضان، ماه عبوديت و بندگي بار ديگر از راه رسيد تا اين زندگي يكنواخت را تغييري شيرين دهد. رمضان ماه خدا، ماه رسيدن به شناخت و قرب خداوند فرصتي است تا كمي به خود آئيم و خانه دل زنگار گرفته مان را رونقي مجدد ببخشيم. آخر اين دل كه از ابتدا اين رنگي نبود. و حالا اين دل از سفيدي خالص به اين وضع افتاده....


http://i33.tinypic.com/o8sc9h.jpg

بر خلاف هر سال تا الان که هفت روز از ماه رمضان گذشته ،توتیـــــا صحبتی از رمضان نکرده. تو این مدت و البته الان هم ،بیشتر ترجیح می دم نوشته های بقیه رو بخونم؛ راستش اصلا حال و حوصله نوشتن ندارم...

وسط این خوندنا ، نوشته هایی از افراد مختلف در مورد ماه رمضان خوندم . کم نبود نوشته هایی که نویسنده هاش از این ماه و سختیهایی که بواسطه این ماه(با روزه گرفتن بقیه!) میبینن گله دارند و غر زدند. خیلی راحت همه چیز رو مسخره کردند و بد و بیراه گفتند...

نمیتونم بگم خیلی زیاد ولی لااقل بیشتر از اون چیزی که انتظار داشتم افرادی رو دیدم که مسلمونند ولی خیلی راحت روزه خوری میکنند؛ بعضی روزه خوری میکنند ولی به شبهای قدرش عقیده دارند و اون شبها همه جوره همه چیز رو رعایت میکنند و همون روزها هم روزه میگیرند. البته این رو هم دیدم ؛ افرادی که پایبند خیلی چیزا نیستند(لااقل من اینطور فکر می کنم!) ولی ماه رمضون رو خیلی عزیز می دارند و همه عباداتشون سر جاش هست....

به این اعتقاد دارم که به زور وادار کردن افراد به انجام کاری نه تنها کارساز نیست بلکه میتونه اثر عکس رو فرد و بقیه افراد داشته باشه . برا همین هر چند خودم مثلا حجاب رو دوست دارم ولی هیچ وقت وادار کردن افراد برا رعایت کردنش اونم سفت و سخت رو نپسندیدم. تازه دیدن و شنیدن بعضی از این اجبارها ، عکس العملی؛ مشابه عکس العمل افراد امر و نهی شده در من بوجود آورده...

و حالا این(!):

مطلبی رو دیروز خوندم تحت عنوان "اسلامی که برای آن ها محترم است":

" اندونزی با بیش از 300 میلیون نفر جمعیت که بیش از 90 درصدشان را مسلمانان تشکیل میدهند بزرگ ترین کشور مسلمان دنیاست. ماه رمضان در اینجا با آنچه ما از ماه رمضان در یک کشور مسلمان می شناسیم بسیار متفاوت است. .... "

---------------------------------

با تمام این احوال رمضان همشه برای من قشنگ بوده و از راز و نیاز کردن و دعا کردن و قرآن خوندن تو این ماه خیلی بیشتر کیف میکنم! اگه روزی از این ماه رو نتونم روزه بگیرم حسابی افسرده میشم و معمولا تا وادارم نکنن مثل روزه دارها لب به هیچی نمی زنم.

درسته که افراد در مواردی منو گیج کردن! ولی خدا رو شکر امسال ماه رمضان خودم خوب پیش میره. تصمیم داشتم به جای خوندن قرآن تو این ایام معنی فارسی آیات رو بخونم ولی جالبه که من از خوندن آیات عربی بیشتر لذت می برم هر چند دست و پا شکسته و کم ،معنیش رو بفهمم. پس هم معنیش رو دنبال میکنم هم تلاوت آیاتش رو .و البته باید تفسیر رو هم کم کم اضافه کنم! حتما این کار رو میکنم.از این کار لذت می برم ...

نه فقط به این خاطر! ولی نسبت به سالهای قبل احساس بهتر و قشنگتری از این ماه پر برکت دارم. امیدوارم همینطوری تا آخر ماه پیش بره که مثل هر سال آخر ماه افسوس روزهای از دست رفته رو نخورم!