پير شديم رفت! ...

این چه مدل اخلاقیه که من دارم ! والا به خدا!! نمي دونم چرا جنبه گوش دادن به بعضی آهنگ و ترانه ها رو ندارم!(البته از اون لحاظ نه ! از اوون لحاظ!!) ...
تقریبا ساعت 8.5 رسیدم خونه و همونطور که کارامو تند تند می کنم با مامان و زهرا هم حرف می زنم و گاهی هم می گیم و می خندیم! ساعت كه از نه ميگذره از خستگی دراز می کشم و همونطوری با مامان اینا صحبت می کنم ولی کم کم دیگه صحبتام رو كوتاه میكنم و پتو رو میکشم رو خودم! همونطوری که چشمامو بستم آهنگایی که چند ماهیه تو سیستم گروه از یک سیستم دیگه دزدیدم و تازه امروز ريختم تو گوشيم رو گوش میدم! فکر می کردم همش شعرای افتخاری باشه ولی وسط اونا شعرایی از مهستی هم بود که با نامهای مستعار سیو شده بود!! ...
مابين اونا چند تا از آهنگ هاي قدیمی افتخاری که خيلي دوسشون دارم و باهاشون یه عالمه خاطره دارم بود. خيلي وقته دوباره نشنيدمشون (فكر كنم اين گروه رياضي آخر منو بي احساس بي احساس مي كنه!!!)...
ای گل ناز من / نغمه ساز من / بی خبر مانده ای از / از من و راز من / ز بوی زلف تو مفتونم(؟) ای گل / ز رنگ روی تو دلخونم ای گل/ من عاشق ز عشقت بی قرارم / تو چو لیلی و من مجنونم ای گل ...
...
ساقیا چه غمگین / چه تنها نشسته ام /ساغری ز چشمت / به من ده که خسته ام / مشکنی دلم را که در خود شکسته ام/ ساغر ی از آن می/ که حال آورد به من ده ...
....
ساقی بده پیمانه ای /زان می که بی خویشم کند /ساقی بده پیمانه .... بر حسن شور انگیز تو / عاشق تز از پیشم کند / نور سحرگاهی دهد / فیضی که می خواهی دهد / .../ سوزد مرا /سازد مرا / در آتش اندازد مرا / وز من رها سازد مرا /بیگانه از خویشم کند ...
....
گل من چندين /منشين غمگين /شام محنت به سر آمد / سر و دست افشان / غم دل بنشان / غمخوارت از سفر آمد/ زچه بنشستي/ بگشا دستي/ آذين كن صحن و سرا را ...
با اينكه تقريباً ديگه تو خونه از كامپيوتر استفاده نمي كنم (!) ولي مي آم ميشينم پاي سيستم و توتيا رو دوباره آپ ميكنم!
....
تا ساعتاي يك شب گوشيم باهامه و همه آهنگاشو گوش ميدم و با بعضي هاشم گريه مي كنم ... مثل هميشه ...
ياد خاطرات گذشته ...بيشتر از ده سال پيش ... پير شديم رفت!